رسانه اینترنتی دیدوشنو
تصویر تلخ یک نقاش
بازدید 1300
ریحانه رحیمی 588 روز پیش

نمایشنامه صوتی تصویر تلخ یک نقاش

موضوع: تصویر تلخ یک نقاش

نویسنده: آگاتا کریستی

دسته بندی: نمایشنامه  صوتی

زمان: 2 ساعت و 53 دقیقه

تصویر تلخ نقاش داستانی است که به شیوۀ غیر معمول ولی بسیار جالب به پیش می‌رود و خواننده را در برمی‌گیرد. پوارو نخست به دیدن پنج نفری می‌رود که روز حادثه در صحنه حضور داشته‌اند،وی از هر یک از آنها جداگانه با روش خود حرف بیرون می‌کشد و سعی می‌کند داستان را از زبان خودشان بشنود تا بلکه به جریان قتل آمیاس پی ببرد ضمناً نام این پنج نفر را "FIVE LITTLE Pigs" (پنج خوک کوچک) می‌نهد، که هریک سمبل یکی از شاهدان حاضر در قضایا هستند. در داستانهای پلیسی معمولی، جنایتی صورت می گیرد که از تاریخ ارتکاب آن چیزی نمی گذرد و پلیس فوری دست به کار شده و قاتل را شناخته و دستگیر می کند؛ اما در داستان ما موضوع فرق میکند؛ جنایتی در ۱۶ سال پیش رخ می دهد؛ ولی در اثر مرور زمان خاکستر فراموشی آن را فرامیگیرد و حتی خود قهرمانان داستان کم کم آن را فراموش می کنند. ولی یک دختر زیبا و باهوش، دختری که مادرش را به تهمت این جنایت محکوم کرده بودند و اطمینان داشت که مادرش بی گناه است، به سراغ هرکول پوارو، کارآگاه شهیر و زبردست، آمد و از او خواست که درباره ی آن قتل مجدداً تحقیق کند و حقیقت را برایش روشن سازد و پوارو نیز در نهایت زبردستی حقیقت روشن و انکارناپذیر را در مقابل او و افکار عمومی قرار داد. کتاب تصویر تلخ یک نقاش نوشته آگاتا کریستی جلد بیست و چهارم از مجموعه کارآگاهی هرکول پوارو می باشد. این داستان پلیسی با داستانهای پلیسی دیگر فرق دارد "تصویر تلخ یک نقاش"، داستانی است که به شیوهٔ غیر معمول ولی بسیار جالب پیش می‌رود و خواننده را در بر می‌گیرد.

وی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر (Agatha Mary Clarissa Miller) در شهر تورکی در ناحیه دوون کشور انگلستان دیده به جهان گشود. پدرش که اهل آمریکا بود فردریک میلر نام داشت. مادر او کلارا بومر اهل انگلستان و از خانواده‌ای اشرافی بود. وی به دلیل آمریکایی بودن پدر می‌توانست تبعه ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. وی دارای یک خواهر و یک برادر بزرگ تر از خود بود.
وی در سال 1914 با یک سرهنگ نیروی هوایی با نام آرچیبالد کریستی تشکیل خانواده داد که ازدواج موفقی نبود و زندگی مشترک آنان پس از 14 سال عاقبت در سال 1928 به طلاق رسید. دختری به نام روزالیند هیکز ثمره این ازدواج بود.
آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و پس از آن در داروخانه مشغول به کار شد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته‌های اگاتا داشته‌ است: بسیاری از قتل‌هایی که در کتاب‌هایش رخ می‌دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می‌گیرند.
در هشتم دسامبر 1926 وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می‌کرد به مدت 10 روز ناپدید گردید و روزنامه‌ها در این مورد سرو صدای بسیار زیادی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ یافت شد و خود او را نیز نهایتاً در هتلی واقع در هروگیت پیدا کردند. وی اتاق هتل را با نام خانمی که اخیراً شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده‌ است. در مورد این که آیا کل این ماجرا یک کار تبلیغاتی بوده‌ است یا خیر، کماکان نظرات ضد و نقیض‌اند. در آن زمان نگاه کلی مردم نسبت به ناپدید شدن وی مثبت نبوده است و بسیاری بر این باور بودند که آن ترفند تبلیغاتی مبالغ قابل توجهی هزینه روی دست مالیات دهندگان کشور گذاشته‌ است. در سال 1979 این ماجرای ناپدید شدن دست مایه فیلمی شد به نام آگاتا که در آن وانسا ردگریو در نقش آگاتا کریستی ظاهر می‌شود.
وی در سال 1930 با باستان‌شناسی به نام سِر ماکس مالووان که 14 سال از او جوان‌تر بود تشکیل خانواده داد و با او به سفرهای فراوانی رفت. ردپای این سفرها و شهرها و کشورهایی را که او از آنها سفر میکرد می‌توان در بیشتر نوشته هایش که وقایع آن‌ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می‌دهند دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواج موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی‌های عشقی خارج از ازدواج مالووان مدتی نسبتاً طولانی باقی بماند.
وی رمان قتل در قطار سریع‌السیر شرق را در سال 1934 وقتی در هتل پرا پالاس استانبول مستقر بود نوشت. استانبول آخرین ایستگاه شرقی قطار سریع‌السیر اورینت بود که در آن زمان بین غرب و شرق اروپا در رفت و آمد بود. اتاقی که آگاتا در آن سکونت داشت توسط مقامات هتل پرا پالاس به‌عنوان یادبود این نویسنده نامدار در همان حال و هوای زمان اقامت کریستی حفظ و نگهداری شده‌ است.
آگاتا در 12 ژانویه 1976 در 85 سالگی به مرگ طبیعی دیده به جهان فرو بست. او فقط یک فرزند به نام روزالیند هیکز داشت که او نیز در 85 سالگی به تاریخ 28 اکتبر 2004 دار فانی را وداع گفت. در حال حاضر تمام حقوق مربوط به نشر و فروش کتاب‌های وی در اختیار و مالکیت نوهٔ او ماتیو پریچارد است.

میانگین امتیازات ۴ از ۵
از مجموع ۴ رای

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Solverwp- WordPress Theme and Plugin