کتاب صوتی رایگان نامزدی آقای ایر
موضوع: نامزدی آقای ایر
نویسنده: رژر سیمون
دسته بندی: کتاب صوتی
زمان: 2 ساعت و 23 دقیقه
- توضیحات
- درباره نویسنده
- نظرات شما
کتاب "نامزدی آقای ایر" کتابی از نویسنده نام آشنای بلژیکی "ژرژ ژوزف کریستین سیمنون" معروف به "ژرژ سیمنون" است. او متولد 13 فوریه 1903 است و در 4 سپتامبر 1989 زمانی که 86 سال داشت چشم از جهان فروبست. شهرت او به خاطر نوشتن رمان های پلیسی می باشد. او دوران دبستان خود را در مدرسه "سن آندره" گذراند و با شروع جنگ جهانی اول در سال 1914 به کالج سن لویی رفت و همان جا به تحصیل پرداخت؛ تا اینکه در ژانویه سال 1918 پدرش بیمار گشت و او مجبور به ترک کردن کالج شد.
از سال 1919 به مدت سه سال به عنوان خبرنگار محلی در روزنامه لیژ فعالیت داشت. فعالیتی که برای او تجربیاتی کاربردی به ارمغان آورد. او برای تهیه محتوای ستونی که در روزنامه داشت، به میکده ها، هتل های ارزان قیمت و مکان هایی از این قبیل می رفت و با افرادی که گاها گذرشان به اداره پلیس می افتاد دم خور می شد. این رفت و آمد و همنشینی ها سبب شد تا "ژوزف" اطلاعاتی به دست آورد که به نوشتن کتاب هایش کمک شایانی کرد. از جناب سیمنون چیزی در حدود 500 اثر به جا مانده که بیش تر آنها درباره کارآگاهی به نام "ژول مگره" است. کارآگاهی که می توان او را بهترین کارآگاه بعد از "هلمز" نامید. آقای سیمنون دو بار ازدواج کرد. یک بار در سال 1923 با " رژینه " و بار دیگر در سال 1950 یعنی همان سالی که از همسر اولش جدا شده بود با خانمی به نام "دنیس" ازدواج کرد که البته ازدواج دوم او هم سرانجامی خوش نداشت. ژرژ سیمنون و دنیس در سال 1964 پس از 14 سال زندگی مشترک از یکدیگر جدا شدند. در سال 1972 او با دنیای نویسندگی وداع کرد و مشغول به نوشتن زندگی نامه خود شد. او دو فرزند به نام های "مارک و ماری ژو" دارد. در سال 1978 غمی سنگین بر ژوزف وارد شد. دخترش، ماری ژو در این سال خودکشی کرد و تنهایی جناب سیمنون چندین و چند برابر شد. در سال 1984 تشخیص داده شد که او تومور مغزی دارد. اگرچه که تحت عمل جراحی قرار گرفت و وضع جسمانی اش بهتر شد اما درنهایت اوضاع رو به وخامت رفت و 5 سال بعد، شب هنگام زمانی که در خواب بود، درگذشت. در سال 2005 توسط دولت بلژیک به آقای سیمنون لقب "بزرگ ترین بلژیکی" داده شد.
کتاب نامزدی آقای ایر در سال 1933 منتشر گشت.
کتاب نامزدی آقای ایر کتابی مخلوط از روانشناسی و ماجراجویی های پلیسی درباره مردی منزوی به نام: آقای ایر بزرگ ترین گناه آقای ایر، این مرد منزوی و گاها ترسناک، عاشق شدن بر دختری است که نباید عاشقش باشد این گناه اوست؛ نه قتل و نه هر چیز دیگری! کاش می شد به پلیس گفت دست از سر این مرد بیچاره عاشق بردارند و بگذارند به خودش مشغول باشند. کاش می شد به همسایه های آقای ایر گفت که او تا این حد ترسناک نیست!
کاش اینقدر افسران پلیس به تعقیب او مشغول نباشند!
در بخشی از این کتاب صوتی می شنویم:
زن سرایدار در طبقه چهارم پشت در ایستاد، پیشانی اش خیس عرق بود قبل از این که در بزند، نگاهی به نامه انداخت و جمله اش را زیر لب تمرین کرد :
نامه برای شما آمده آقای ایر! صدایش می لرزید؛ در زد کسی پشت در قهوه ای واحد آقای ایر حرکت کرد زن سرایدار به دقت به صداها گوش می داد:
صدای پا، صدای ضعیف مچاله کردن دستمال کاغذی، صدای ظرف و ظروف!
بالاخره صدا به در نزدیک و نزدیک تر شد کلید توی قفل چرخید؛ در کمی باز شد و نور مستطیل شکل کم عرضی از لای در بیرون زد. زن از درز باریک به خانه چشم دوخت. گل های زرد کاغذ دیواری و سنگ مرمر روشویی دیده می شد. دستی مردانه جلو آمد. سرایدار مرد را واضح نمی دید. نگاهش روی زمین قفل شده بود. دستمالی خونی روی زمین افتاده بود. دستمال از درز نازک بین در به چشم می خورد. مرد نامه را گرفت. در آرام بسته شد و دستمال پشت رنگ قهوه ای در محو شد.
ژرژ سیمنون در 13 فوریه 1903 در شهر لیژ (Liége) بلژیک زاده شد. پدرش دزیره در یک شرکت بیمه، حسابدار بود. وی در سالهای 1908 تا 1914 در مدرسه سن آندره مشغول به تحصیلبود و با آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 به کالج سن لویی رفت که دبیرستانی تحت نظارت ژزوئیتها (انجمن عیسی) بود. تا پیش از 1918 مشغول به کار هایی همچو شاگردی در کتابفروشی پرداخت. اما خیلی زود از آنجا اخراج شد آن سال در پی بیماری پدرش ترک تحصیل کرد.
در سال 1919 به واسطه آشنایی عمویش با سردبیر گازت دو لیژ (روزنامه لیژ) که یک روزنامه محافظهکار بود برای 3 سال به عنوان خبرنگار محلی در آن روزنامه کار میکرد. وی در این روزنامه صاحب ستونی به نام "سگهای ولگرد" بود. این کار به او اجازه داد با گروههای و طبقات مختلف مردم از جمله افرادی که در هتلهای ارزانقیمت اقامت داشتند، وقتشان در مِیکَدهها سپری میشد و بسیار کم گذارشان به اداره پلیس میافتاد سر و کار پیدا کند و با اخلاقیات و رفتار آنها به خوبی آشنا شود. این آشنایی زمانی که بعدها نویسندگی حرفه اصلی وی شد بسیار به کار آمد. این کار به همراه خواندن داستانهای پلیسی، سرشت نویسندگی او را رقم میزد. خانهای که ژرژ سیمنون در سال 1903 در آن پا به جهان گشود.
کار در گازت دو لیژ که روزنامهای پرتیراژ و عامه پسند بود باعث این شد تا مهارتهای تندنویسی و ویرایش سریع منت های نوشتاری را به خوبی فرا بگیرد. عادت تندنویسی تا پایان کار حرفهای با او ماند تا زمانی که قادر بود یک رمان کامل را فقط در سه ساعت بنویسد و آماده چاپ کند! در دوران کار در گازت دو لیژ بیش از 150 مقاله با نام قلمی G.Sim نوشت و در فاصله سالهای 1919 تا 1922 بیش از 800 قطعه طنز با نام مسیو لکوک به چاپ رساند. نخستین رمان ژرژ سیمنون با نام بر پل آرش در ژوئن 1919 نوشته شد و در 1921 (میلادی) با نام مستعار G.Sim در همان گازت دو لیژ به چاپ رسید.
بعد از پایان سربازی با کمک پدرش، با یک نویسنده سوئیسی-فرانسوی به نام بینه-والمر در پاریس آشنا شد و به عنوان منشی، به استخدام وی درآمد. در هنگام کار، بینه-والمر او را به مارکی دوتراسی معرفی نمود که یک ثروتمند فرانسوی با املاک بسیار در کشورهای دیگر بود. سیمنون برای اداره امور مارکی دوتراسی به عنوان منشی او استخدام شد و از این راه با چگونگی زندگی ثروتمندان آشنا شد. اما پس از مدت کوتاهی این کار را رها کرد و به پاریس بازگشت. پس از بازگشت به پاریس، در یک نشریه طنز و کمدی به نام Le Frou-frou مشغول به کار شد. اما پس از مدت کوتاهی این نشریه ورشکسته و تعطیل شد. پس از آن با اوژن مورل، روزنامهنگار چپگرا و سردبیر پرتیراژترین نشریه طنز آن زمان فرانسه آشنا شد. اوژن مورل، سیمنون را به نوشتن رمانهای عامهپسند تشویق میکرد. نخستین رمان سیمنون با نام رمان یک تایپیست در سال 1924 (میلادی) به انتشار رسید. سیمنون در آن دوران سفرهای زیادی به دیگر جاهای اروپا داشت.
سیمنون در سال 1930 (میلادی) شخصیت محبوب آثارش کارآگاه ژول مگره، برای اولین بار در داستان کوتاهی که آن را به درخواست ژوزف کسل برای چاپ در مجله کارگاه نوشت. از آنجا که سیمنون در آغاز، بیشتر با نام مستعار نوشتههای خود را منتشر میکرد زودتر از آن که شناخته شود پولدار شد.
سیمنون در خلال جنگ جهانی دوم در وانده زندگی میکرد و در همین دوران بود که با آندره ژید نویسنده نامدار فرانسوی آشنایی یافت. در 1945 (میلادی) پس از آن که گشتاپو به یهودی بودن وی شک برد از فرانسه اشغال شده گریخت و به ایالات متحده آمریکا رفت. دوران زندگی در ایالات متحده آمریکا خلاقانهترین دوران زندگی پربار سیمنون بود. در ۱۹۵۵ (میلادی) بار دیگر به اروپا بازگشت و نخست در فرانسه و کمی بعد در سوئیس اقامت گزید. در 1972 عملاً داستاننویسی را کنار گذاشت و به نگارش زندگینامه خود پرداخت.
خودکشی دخترش "ماری ژو" در 1978 (میلادی) باعث شد تا سالهای پایانی عمر را در اندوه و تنهایی بگذراند در 1984 (میلادی) به علت تومور مغزی مورد عمل جراحی قرار گرفت و ظاهراً بهبود یافت. اما طی چند سال بعد، وضع جسمانیاش به وخامت زیادی رسید و در شب 4 سپتامبر 1989 در شهر لوزان سوئیس هنگامی که درخواب بود از دنیا رفت.
سیمنون یکی از پرکارترین نویسندگان سده 20 (میلادی) بود. وی عادت داشت ساعت چهار صبح از خواب بیدار شود و شروع به نوشتن کند. این کار را تا ظهر ادامه میداد و بقیه روز را استراحت میکرد. به این روش میتوانست در هر روز 60 تا 80 صفحه مطلب بنویسد.
نظرات کاربران